در این بیغوله
گاوی بیتوته کرده است
_گاوی در پوستین شیری بی یال و دم _
که هر دم شاخش را به رخ
بیشه می کشد.
بیشه اما سرگرم کار خویش
ریشه در ریشه
در فکر رویش
ساقه در ساقه
شاخه بر شاخه استوار
و برگ برگش
با پوزخندی بر لب
به شاخ های شکسته در زیر پای خویش
می نگرد
خرداد ۹۰نوشهر
کیومرث درویش
باتشکر از آقای کیومرث درویش وآرزوی موفقیت روز افزون اکر درست فهمیده باشم همیشه بیشه با تمامی عظمتش چراگاه گاوها بوده وهست چه با پوز خند چه با آه وغم یک گاو میرود و گاو دیگری میاید
سخنی که از دل براید بر دل نشیند.