شنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
خوان شب چله

آیین چله شو

درویش نیوز ؛ شب چله یا شب یلدا از آیین کهن ایرانی است که دریافت آن از بزرگترین مراتب دانشی و علمی ایرانیان در زمینه نجوم و گاهشماری است چرا که بر اساس تجربه و دانشی که پایه آن کشاورزی بود دانستند که در بامداد این شب خورشید دیرتر از همیشه برمی آید. واین شب طولانی ترین شب سال است. دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی درباره این گاهشماری بسیار گفته اند. در این شب در جای جای ایران آیین یکسانی برگزار میشود. گرد هم آمدن همگان در خانه بزرگان از آن روست که تاریکی را که نماد تیرگی، اهریمن وپلیدی ست به تنهایی سپری نکنند و نحسی این شب دامن گیرشان نشود و نیز برآمدن خورشید را که آن را زایش مهر نیز میخوانند پاس بدارند چرا که از فردای این شب روزها رفته رفته طولانی تر میشود. خوردن و نوشیدن خوراک و شام ویژه این شب و خواندن شاهنامه و سپستر حافظ و انجام بازیهای ایرانی همچون نرد و قصه و افسانه گفتن پیران و آتش افروختن برای گریختن اهریمن تاریکی را همه ایرانیان در این شب تجربه کردند.

شب چله را در متون کهن فارسی بیشتر با نام یلدا آورده اند. یلدا نام سریانی این شب است و به معنی تولد میباشد. و چون این شب، شبِ زایش مهر است از اینرو این نام برآن نهادند. شب چله ایرانی یا یلدا با نوئل غربی که در ۲۵ دسامبراست، برابر است و ریشه آن زمانی است که آیین زایش مهر به عنوان روزی مقدس به غرب رفت و پس از نفوذ و گسترش مسیحیت به جذب آداب و آیین مهری ایرانیان در مسیحیت زایش مهر که نجات دهنده ایرانیان در آخر زمان بود به مسیح منتسب گشت و با گسترش مسیحیت در شرق دوباره با نام یلدا به ایران بازگشت. بنابراین ریشه شب چله و کریسمس از یک مایه است. رابطه میان مسیح و یلدا از شعر شاعران نیز دریافته میشود و این دونام همزمان از مضامین شعر فارسی ست. تا جایی که برخی یلدا را به اشتباه نام یکی از ملازمان عیسی پنداشتهاند. در شعر فارسی گیسوان سیاه و بلند یار و نیز هجران و دوری از یار به شب چله همانند میشود.

در ایران مرکزی چله بزرگ زمستان با آغاز دی ماه شروع می شود و مدت آن چهل روز است و چله کوچک زمستان از شب دهم بهمن ماه تا پایان بهمن ماه که مدت آن بیست روز است.

اهالی روستاهای مازندران در این شب طولانی سرد و برفی و در کنار بخاری های هیزمی و کرسی های گرم، در کنار هم می نشینند و تبادل نظر می کنند. در این شب بیشتر شب چره ها مثل حلوا، کیک، شیرینی و گندم برشته حاصل سلیقه و هنر زنان و دختران خانه است و بنا به سلیقه زنان خانه شاخه ای از گل یا سبزه در سفره چله شو قرار داده می شود. پیران اعتقاد دارند که در این شب زمین نفس می‌کشد و از این به بعد روزها بلند شده و شب‌ها کوتاه می‌شود.

در شهرها و روستاهای استان مازندران دو روز مانده به شب چله، مقدمات برگزاری آن را فراهم می سازند. در غروب شب چله افراد خانواده گرد هم می آیند و دور کرسی می‌نشینند. سالخوردگان از خاطرات گذشته خویش می‌گویند؛ از سرماهای سخت زمستان های گذشته، از یخ بندان ها، از رویدادهایی که روی داده و دیده یا شنیده اند. سپس شام می خورند و چای می نوشند، آنگاه روی کرسی سفره ای می گسترند و میوه و آجیل ویژه شب چله را می چینند. پرتقال، ازگیل، نخود برشته، کشمش، بادام شیرین، نارنگی، سیب، لیمو شیرین، خربزه، نی شکر، و شیرینی ویژه مازندران که به آن پشت زیگ و پیس گندل می گویند، از میوه ها و آجیل های شب یلداست.

 هندوانه میوه اصلی سفره است که حتماً باید باشد. مدتی را به گفت و شنود و شوخی می گذرانند. در پایان جشن شب چله، هر نفر در حالی که چشم هایش را می بندد، دست دراز کرده پنج یا شش گردو برمی دارد و به خانه اش می رود، نیت می کند و گردوها را زیر بالش یا تشک خود می گذارد. بامداد که از خواب برخاست گردوها را یکی یکی می شکند، اگر مغز گردوها خوب و سفید بود، فال او خوب است و نیتش برآورده شده است.

در مازندران رسم بر این است که در شب چله، از سوی داماد برای عروس یا نامزد، خرجی می فرستند. یعنی همه آنچه را برای شب چله نیاز دارد. این خرجی پس از غروب آفتاب به خانه عروس فرستاده می شود. در برخی روستاهای مازندران رسم بر این است که در شب چله، دارا و نادار، همه باید پلو خورش بخورند.

در شهسوار و روستاهای آن عقیده بر این است که خوردنی های شب چله بهتر است ۴۰ گونه باشد ولی هندوانه میوه اصلی است و باید باشد. چرا که خوردن هندوانه در شب چله از آزار گرمایی تابستان می کاهد.

در اکثر خانه ها کتاب حافظ و شاهنامه وجود داشته و دارد ولی در جاهایی که افراد با سواد کم بودند یک نفر که مشهور به امیری خوان بود  فال امیری می گرفت و این شخص که حدود ۸۰ تا ۱۰۰ رباعی امیری را در خاطر داشت و از حفظ بود برای اهل خانه فال می گرفت. شیوه فال نیز به این گونه بود در این شب هر فردی نشانی را از جمله سنجاق سر و سینه و یا  انگشتری خود را درون کوزه ای می انداخت و دختر بچه ها که نماد پاکی و زیبایی بودند دست را درون کوزه می برده و برای امیری خوان نشان را در می آورد. امیری دو بیتی برای صاحب مال دو بیتی می خواند. از دیگر تنقلات و میوه های این شب  می توان به گلابی جنگلی یه همان” حمرو ”  سیب جنگلی، کنس، سیاه ولیک، الندری و آلوچه های خشک شده، گندم برشته یا همان ” هشتیکا ” و همچنین گردو نیز  اشاره کرد.

منبع:ایران دخت- وطن یولی –ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.