“یلدانه” از امیر احمد اعتمادی

شب چله (یلدا) نزد ایرانیان گرامی است و آن را جشن می گیرند.
از گذشته ایرانیان چنین شبی را با دور هم نشستن و خوردن تنقلات و میوه ها و همچنین با بازگو کردن قصه و خاطرات با یکدیگر به گفتگو می نشستند تا سیاهی شب را به سپیدی بامداد برسانند. بسیاری بر این باور هستند که در چنین شبی خورشید متولد می شود و طبیعت جان دو باره می گیرد چرا که از فردای آن شب، روزها بلند تر می شود و شب ها کوتاه تر، این در حالی است که بسیاری از کشور ها و فرهنگ ها چنین زمانی را آغاز سال نو قرار دادند.
درویش نیوز؛ یلدانه عنوان شعری است از امیر احمد اعتمادی که برای این مناسبت سروده شده است.

یلدانه

شب طویل و فراوان ستاره باز آمد
ببین چه غمزه کنان با هزار ناز آمد
تمام مردم میهن ستاده اند به صف
در انتظار وصال شبی که باز آمد
زمان در اختیار شب و، روز در هراس شروع
چه محشری است که شب این چنین دراز آمد
خدای گو که به شب داد جلوه ای دیگر
بساط شب پره را بین که یکّه تاز آمد
صدای مهر خدا را شنیده اند همه
به سجده گاه نگر جمله در نماز آمد
گشود خانه و درب سرای خود هر کس
به عشق حافظ و فالش به دل نیاز آمد
“امیر” سایه غم را بزن کنار امشب
به یُمن چهره ی یلدا نوای ساز آمد