سه شنبه , ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

مادربزرگ قصه گو به خاطره ها پیوست

درویش نیوز – میلاد درویش؛ در دوازدهمین روز از مرداد ماه سال یکهزار و سیصد و دوازده در نارنج بن از نواحی دهستان کلرودپی شهرستان نوشهر فرزندی از خانواده درویش متولد شد، پدر ایشان مرحوم حاج علی اکبر خان و مادرشان مرحوم سلیمه خانم هر دو از خاندان درویش و متولد روستای کدیر بودند و نام فرزندشان را “صفیه” به معنی پاک و وفادار نامیدند.
حاجیه خانم صفیه درویش در سال ۱۳۳۰ در ۱۸ سالگی با مرحوم نظر علی خان درویش ازدواج کرد. مرحوم نظر علی خان درویش که در ژاندارمری وقت مشغول خدمت بود چند سالی در شهر های ساری و بابلسر به همراه صفیه خانم زندگی کردند و در اواخر دهه ۳۰ برای ادامه زندگی همراه با هم راهی تهران شدند. ۶ فرزند، ۲ پسر و ۴ دختر حاصل این ازدواج بود. در حدود سال ۱۳۴۴ در زمینی در منطقه سبلان جنوبی تهران خانه ای بنا شد که خاطره های ۶ فرزند و نوادگان وی در آن رقم خورد. اما مرحوم نظر خان که متولد ۱۳۰۶ بودند از سال ۱۳۴۶ دچار بیماری لاعلاجی گشت و پس از گذراندن دوران سختی در ۱۲ فروردین ماه ۱۳۴۸ در سن ۴۲ سالگی دارفانی را وداع گفت و مسئولیت سنگین ۶ فرزند را به صفیه خانم که تنها ۳۶ سال سن داشت سپرد.
فصل جدیدی از زندگی برای صفیه خانم آغاز شده بود، خانه ای که هنوز در طبقات بالا نیمه تمام بود، بچه هایی که پدر از دست داده بودند. حقوق بازنشستگی مرحوم نظر خان کمکی شد تا صفیه خانم با مهربانی و صبوری فرزندانش را بزرگ کند. تا بچه ها با موفقیت بزرگ شوند و مدارج تحصیلی را به خوبی طی کنند و هریک با تکیه بر مادر مهربان و وفادارشان در خانه پدری ازدواج کرده و تشکیل خانواده دهند.
حالا دیگر این مادر مهربان در اواسط دهه ۵۰ اولین نوه خود را در آغوش می کشید و مادربزرگ قصه زندگی نوه ها شد. مادربزرگ دوست داشتنی دهه ۶۰ و ۷۰ را نیز با راهی کردن سایر فرزندانش به خانه بخت و زندگی و تولد نوه ها گذراند و با وجود سختی ها هنوز هم پر از شور زندگی و عاشق فرزندان و نوه هایش بود. صفیه خانم در اواخر دهه هفتاد ۱۲ نوه را در کنار ۶ فرزندش می دید، در دهه هشتاد باز هم بوی زندگی جاری بود. با از دست دادن برادرش مرحومش جمال خان درویش و خواهرش مرحومه کوکب خانم درویش در سال ۱۳۷۸ گوشه ای از قلبش را از دست داده بود و دیگر قلبش به محکمی سالهای پیش نمی تپید. دهه ۸۰ هم در کنار شیرینی ها و عشق هایی که از بزرگ شدن بچه ها و نوه ها می گرفت می گذشت اما بعد از از دست دادن خواهر مهربانش مرحومه بهجت خاتون درویش و در سال ۱۳۸۲ برادر بزرگش محمد آقا خان درویش بیش از پیش بی تاب و شکسته شده بود.
اما خداوند مرحمتش را از فرزندانی که چهل سال قبل پدر از دست داده بودند دریغ نکرد و دهه ۹۰ هم در تقویم زندگی فرزندان صفیه خانم درویش خاطراتی از حضور پر مهر این مادر وفادار بود، ازدواج نوه ها و چشمانی که برق می زدند به خوشی و دعای خیر مادربزرگ مهربانی که آرزویش شادی فرزندان و نوه هایش یود، اما روزگار خوش فرزندان و نوه ها از داشتن موهبت شیرین و استواری چون او در چهاردهمین روز آبان ماه ۱۳۹۴ پایان یافت، صفیه خانم در حالی که در همان خانه خاطره ها بود در اتاقش روی تختش دراز کشید، نفس عمیقی کشید و به سوی آسمانها پرکشید. و زندگی پر برکتش در ۸۲ سالگی درحالیکه ۴۶ سال مسئولیت ۶ فرزند را به تنهایی به دوش کشید.
مادر مهربان ملیحه، انوشیروان، میترا، زهره، نوشین و بابک و مادربزرگ قصه های گیسو، فرهاد، میلاد، علی، فرید، نگار، الهام، مریم، احمد، حامد، مینا، نیلوفر برای همیشه به خاطره ها پیوست.
و دیگر از این به بعد برای دیدن روی ماهش باید منتظر بمانند تا شاید در خواب، یا شاید وقتی دیگر یا جایی دیگر روی ماه او را ببوسند.

Safieh-Darvish

Safieh-Darvish1

Safieh-Darvish3

Safieh-Darvish2

۳ دیدگاه

  1. ممنون از زحمات شما و تشریف فرماییتان 

  2. ممنون از زحمتتون . 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.