جمعه , ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
از چپ به راست؛ مهندس علیرضا قهاری، دکتر جهانگیر درویش، دکتر سیاوش تیموری، دکتر عمید مسعودی، دکتر وحید قبادیان

دکتر درویش: “یک آرشیتکت فقط نقشه نیست یک مجموعه است”

درویش نیوز؛ عصر چهارشنبه ششم بهمن ماه در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) مراسم رونمایی از کتاب ورزشگاه فرح آباد تهران با حضور دکتر آرشیتکت جهانگیر درویش طراح و سازنده این مجموعه ورزشی و جمعی از استادان و کارشناسان معماری برگزار شد.

دکتر جهانگیر درویش ضمن تشکر و قدردانی از استادان و شرکت کنندگان در این مراسم گفت: دلم میخواست بیشتر شما صحبت کنید و من شنونده باشم ولی خب من مجبورم برای شما صحبت کنم در این جلسه؛ اگر بخواهم از خاطرات خودم تعریف کنم باید بگم سال اول دانشگاه پلی تکنیک شهر تورین بودم که تز سال پنجم خودم را سال اول شروع کردم پنج سال روی این تز کار کردم که در تمام طول زندگی و تمام کارهای خودم نمونه اش هست اشکال مقاوم و درک و احساس سازه که تقریبا پنج سال کار کردم. در همه تابستان ها دو تا بورسیه داشتم یک پلی تکنیک بهم می داد یک هم تبادل دانشجو اوضاع و احوال مالی ام خوب بود و به پدرم احتیاجی نداشتم هر زمان تلفنی با ایشان صحبت می کردم می گفتم میام ایران بلیت مجانی بهم می دن می گفتند:” میای ایران که چی کار کنی دو روز اولش خوش می گذره؛ برو دنیا رو ببین” برای همین من هفت سال به ایران بازنگشتم هر تابستان سه بار می رفتم به سفر چون بورسیه هم داشتم یک کتابچه می خریدم هر جا که دلم میخاست سفر می کردم.

یادمه در کشور سوئد روی تزم کار می کردم آنجا کتابهای زیادی پیدا کرده بودم می نشستم تا ساعت ۱۰ شب مطالعه می کردم بعدها فهمیدم این کتابخانه ساعت ۵ بعدازظهر تعطیل می شده ولی چون نمیخاستن بهم بگن که کتابخانه تعطیله درب را باز می گذاشتند و می رفتند یعنی ۵ ساعت بصورت غیر قانونی در کتابخانه مطالعه می کردم به لطف دست اندرکاران اونجا؛ یک روزی یادمه رفتم از مسئول کتابخانه یک صفحه کاغذ خواستم دیدم روز بعد سر همان میزی که کار می کردم یک کتابچه گذاشته بودند که دیگر به آنها هم احتیاجی نباشه این حمایت آنها بود.

جهانگیر درویش در ادامه افزود ؛ در سفرهایی که داشتم منو جایی بردن که شهری بود با پیش بینی یکصد سال رشد آینده وسط شهر یک کلیسا بود که کسی در آنجا نبود رفتم یکم ارگ زدم پس از اون رفتم داخل ایستگاه مترو بلیتشو گرفتم باید روی بلیت نشان می دادم که کجا میخواهم بروم پس از سوار شدن فهمیدم که راننده هم نداره که کنترل کنه از روی بلیتی که زده بودم ترن همانجا ایستاد تا من پیاده شم! بعد از اونجا منو بردن مدرسه هنر نشان دادن ساختمانهایی که یک پایه ای برای من درست کرد. تز من اشکال مقاوم بود در تمام طول زندگی به همه چی فکر می کردم که یک سازه همه چی هست و چیزی در جهان بدون سازه خلق نمیشه اولیش هم آدم هست که با سازه خلق می شود.

در همه ساختمان هایی که ساختم همواره در ادغام سازه و معماری می اندیشیدم.

بهترین اتفاق مهمی که در زندگی ام رخ می داد و بابت آن خوشحالم اینه که تمام ساختمانهای من همان ساختمان تلویزیونی که دیدید با قیمت پیش بینی شده و در زمان پیش بینی شده به پایان رسیده است.

بیشتر ساختمانهای من همینطوری بودن یعنی فکر می کردم اگر ساختمانی باید ساخته شود باید با همان بودجه پیش بینی شده و در زمان مقرر به پایان برسد این کار سختیه ولی تلویزیون تهران  تلویزیون رضاییه تبریز ساختمان مرسدس همه این پروژه ها همینگونه به اتمام رسید.

همزمان سه تا ساختمان  را اجرا می کردم یک تلویزیون تهران و دیگری تلویزیون بندرعباس بود و سومی مدرسه ای در ایتالیا هر سه تاشون سروقت و با بودجه پیش بینی شده تموم شد و من اینو کار سخت را به پایان رسوندم چون همه هم مخالفن خصوصا در این مملکت که میخواهند قیمت وزمان را ثابت نگه داری!

آرشیتکت ورزشگاه فرح آباد گفت: یک کنکوری در امریکا برگزار شد برای مرکز بزرگی بود که ۱۲۰۰۰ نفر در این مرکز فعالیت می کردند منم دعوت شدم تا در آن شرکت کنم در پاسخ گفتم پول ندارم چون برای شرکت در کنکور که نباید پولی پرداخت کرد شما بقیه را دعوت کنید آنها هم مجبور شدند تا برام پول بفرستند تا در آن کنکور شرکت کنم.

روزی که برنامه را خواندم دیدم برنامه سرتاپا غلط هست دلم نیومد در برنامه غلط پروژه ای بدم نشستم برنامه را از نو نوشتم

حالا همه ماکت ساخته بودن آنهم ماکت های عظیم، نوبت من شد می گن پس اونی که پول بهش دادیم پروژش  کجاست می بینند که کل پروژه من در یک پاکت هست از جوانی همیشه برای من مهم بود که چه کارهایی باید انجام بدهم و چه کارهایی نباید انجام بدم عموما در پروژه ها و زندگی افراد این دو مورد تکلیف آدمو روشن می کند.

در آنجا هم برنامه را با همین روش نوشتم آنها برنامه مرا خواندند و رفتن پس از اون پروژه ها را بازدید کردند متوجه شدن همه اون کارهایی که نباید انجام می دادیم در آن پروژه ها انجام شده بود.

از ژوری با من تماس گرفتند که کنکور را بردی بیا قرارداد و ببند و کارتو شروع کن.

می خوام بگم  اگر آدم صادقانه بخواد کارش را انجام بدهد به پیروزی می رسه،

جهانگیر درویش گفت: ساختمان مرسدس هم با صداقت و درستی به پایان رسید و ادامه داد: پیرمردی از مرسدس اومده بود دست من و گرفت برد پیش کارفرما و گفت:” هر پولی به این پسر دادی بزار در لیست درآمدت در لیست خرجت نزار برای اینکه پروژه ها با قیمت پیش بینی شده در زمان مقرر تمام شده .”

درویش تاکید کرد: یک آرشیتکت فقط نقشه نیست یک مجموعه است شما فکر بکنید یک ساختمانی را باید شروع بکنید سر موقع تمومش کنید با همان بودجه که روز اول پیش بینی شده بود.سخت ترین کار همینه این نیست که من بخوام ببالم به خودم فلان چیز رو قشنگ کشیدم وجدان کاریش زمانی روشن می شه که سر موقع با بودجه پیش بینی شده به پایان برسه.

 دکتر درویش اشاره کرد: تمام ساختمانهای تلویزیون که درست کردم یک دستور کار جدید ندارد من افتخار کاریم اونجاست بتون نمایی که اون زمان درست کردیم امروز پس از این همه سال که از عمر ساختمان تلویزیون می گذره چند بار هم ازم خواستن رفتم دیدم نه تنها هزینه نگهداری از ساختمان را نداشتند یعنی رسما خودشون گفتن هیچ خرج نگهداری برای این ساختمان انجام ندادیم بلکه هیچ آسیبی هم در گذشت سالها ندیده است.

جهانگیر درویش موفقیت کار و یک پروژه را زمانی دانست که؛ یک پروژه ای سر وقت تمام شود آنهم با بودجه ای که رفته به مناقصه ،تمام کار خوب در میاد اگر این دو عامل رعایت شود.

درویش در ادامه نشست رونمایی کتاب خود در مورد ورزشگاه فرح آباد گفت: باید بگم وقتی که پروژه را دادن گفتم چه کسی رو پیدا کنم که اینو بسازه رفتم  پیش روبرت من آلمان پروژه رو نگاه کردن و گفتن ما نمی توانیم مسئولیت بپذیریم این پروژه امکان پذیر نیست. بعد از دو روز مرا به صرف شام دعوت کردند و خواستند که پروژه رو عوض کنم تمام سعی شون این بود که نظر منو عوض کنند که بیان بسازند ولی من مطمئن بودم که می توانم بسازم. در ورزشگاه، معماری و سازه در ادغام باهم بوده همزمان تصمیم گرفته شده در استادیوم مونیخ و توکیو گوشه های زمین در هر دو جا پیست دویی که دارند و زمین فوتبالی که کلاس آ باشه گوشه هاش تلاقی می کنه یک تیکه پیش ساخته درست کردن که زمان بازی فوتبال و مسابقات دو و میدانی آن را جابجا می کنند گوشه های زمین فرح آباد نه تنها تلاقی نمی کنه بلکه ۳۰ تا ۴۰ سانتی متر نیز فاصله  دارد.

درویش با تاکید بر اینکه همه موارد ورزشگاه برایش مهم بوده است گفت: برای نور شب استادیوم رفتم به کشور آلمان با نماینده زیمنس و نماینده AEG صحبت کردم و ازشون خواهش کردم شب منو ببرن داخل یکی از این استادیوم هایی که نور شبشو اجرا کردند. دقیقا بهشون نشون دادم که این نور یا چشم کسی که کرنر می زنه رو می زنه یا کسانی که مسابقه را می بینند.

پس از تحقیقات و بررسی ها نور را کنار سقف خواستم با یک سوم پروژکتورهایی که در استادیوم های دیگر استفاده می کنند. تمام پروژکتورها نور را فقط روی زمین می تاباندند و هیچ جای دیگه ای را روشن نمی کردن حتا خارج از استادیوم هم نور به شکلی هست که مردم راه فرار و خروجشون رو ببینند.

دکتر جهانگیر درویش در پایان سخنانش به مواردی همچون چگونگی ساخت مدل واقعی ورزشگاه و محاسبات و ساخت به صرفه سقف جایگاه تماشاگران پرداخت و گفت همین چیزهاست که یک پروژه را با ارزش و منحصر به فرد می کند و در پایان به سوالات شرکت کنندگان پاسخ داد.

او در پاسخ اینکه چرا طراحی این سازه یک طرفه بوده و چرا قرینه نبوده گفت :

روزی که تصمیم گرفتم استادیومی ۳۰هزار نفر جمعیت  داشته باشه با یک ضریب اضافه بر گنجایش که پشت پله ها هم جا هست میشه تا  ۴۲ هزار نفر وارد ورزشگاه بشوند. اقتصادی ترین نوع سیستم هست جوری پیش بینی شده که همیشه استادیوم یا همیشه داخل سایه هست یا همیشه داخل آفتاب هست بعد مردم پشتشون به تابش خورشید هست البته اگر روز باشد بنابراین بهترین شرایط دید رو دارد و بهترین شرایط برای تماشاگر.

جهانگیر درویش در پاسخ سوالی که چه راهکاری را برای آموزش پیشنهاد می کند گفت : خودم یه مدتی تدریس می کردم دانشگاه ملی( شهید بهشتی) یک آزمونی برگزار شد که همه قبول شده بودند از استادها پرسیدم وقتی همه قبول میشن چرا آزمون برگزار می کنید؟ آزمون که اینجوری نمیشه معماری را نمی توانیم قضاوت کنیم همه پروژشون قشنگه کسی نمی تونه روی زشتی و خوشگلی پروژه ای نظر بدهد بنابراین پیشنهاد کردم ۷ نمره برای معماری ثابت باشه و بریم دنبال بقیه کار بارم بنویسیم  امتحان و تکرار  کردیم ۷۵ درصد رد شدن دانشکده شلوغ شد. بچه ها  را خواستند آروم کنند من گفتم حق دارند باید اعتراض کنند دانشجویی که اعتراض نکنه دانشجو نیست. گفتند  پس خودت پاسخ اعتراضشونو بده گفتم باشه نشستیم یک دانشجویی که بیشتر از همه شلوغ می کرد صداش کردم  و گفتم خودت باید به خودت نمره بدی هر نمره ای بدی به خودت ما قبول داریم یکم زمان  خواست گفت کت ام و در بیارم اینا من گفتم باشه هر کاری میخای بکنی بکن عجله نکن من جو متشنج را آروم کردم آمد گفت قبول دارم معذرت میخام اجازه بدین من این پروژه را آماده کنم.

دفعه بعد که رفتم دانشکده ۴۰ نفر در کلاس من نام نویسی کردند. بقیه کلاس ها ۱۰ تا ۱۵ نفر بودند.

مثلا برام مهم بود که دانشجو کاراهای دانشکده را انجام بده کتابخانه و کارهای مربوط به ورزش و دانشجو بگردونه یه پولی هم بهش بدن چون احتیاج به درآمد داره، دانشجو را با این روش می شود جذب دانشکده کرد.

در پایان دکتر درویش در مورد ارتباط پروژه استادیوم فرح آباد با معماری ایرانی توضیح داد: این استادیوم چندین بار افتتاح شد مردم پس از ترک صندلی وارد یک فضایی می شدند که نمی خاستند ورزشگاه را ترک کنند می رفتن و قدم می زدن روز افتتاح که خودم رفته بودم به چشم دیدم که مردم تا ساعت نه ونیم شب در ورزشگاه مانده بودند . درویش با اشاره به عکس های گرفته شده از زیر پله ها می گوید: مثل فضاهای بازار قدیم هست نمی رفتن بیرون! همش دور می زدن و به تماشای قوس های مختلف می پرداختند چون شبیه بازار قدیم تهران هست و باهم فرق داشت.

در پایان نشست ؛ شرکت کنندگان با گرفتن عکس یادگاری و گفتگو با دکتر درویش علاقه خود را ابراز داشتند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.